شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۵ ق.ظ
بسم اللَّه الرحمن الرحیم قالَ رسولُ اللَّه- صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم: انّى تارکٌ فیکُمُ الثّقلَیْنِ کتابَ اللَّهِ و عترتی أهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ. «1» الحمدُ للَّه و سُبحانَکَ؛ اللَّهُمَّ صلِّ على محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذى تجلّى فیه الأَحدیّةُ بِجمیعِ أسمائکَ حتّى المُسْتَأْثَرِ منها الّذى لا یَعْلَمُهُ غَیرُک؛ و اللَّعنُ على ظالِمیهم اصلِ الشَجَرةِ الخَبیثةِ. «2» و بعد، این جانب مناسب مىدانم که شمهاى کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبى و معنوى و عرفانى، که قلم مثل منى عاجز است از جسارت در مرتبهاى که عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلى و از آنجا تا لاهوت «3» و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ «4» و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والاى «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» «5» که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن براى مثل منى میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشارهاى گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم. شاید جمله لَنْ یَفْتَرِقا حتّى یَرِدا عَلَىَّ الْحَوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- هر چه بر یکى از این دو گذشته است بر دیگرى گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگرى است، تا آن گاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت به وحدت است «1» و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهى ندارد. و باید گفت آن ستمى که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- گذشته، بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است. و ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر «2» بین جمیع مسلمین است و [در] کتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» «3» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- به طور متواتر نقل شده است. «4» و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوى آن باشند؛ و اگر عذرى براى جاهلان بیخبر باشد براى علماى مذاهب نیست. اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهى و ما ترک پیامبر اسلام- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- مسائل أسفانگیزى که باید براى آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت على (ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیلهاى کردند براى حکومتهاى ضد قرآنى؛ و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- دریافت کرده بودند و نداى إِنّى تارکٌ فیکُمُ الثقلین در گوششان بود با بهانههاى مختلف و توطئههاى از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن را- که براى بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانى مادى و معنوى بود و است- از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهى- که یکى از آرمانهاى این کتاب مقدس بوده و هست- خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهى را پایه گذارى کردند، تا کار به جایى رسید که قلم از شرح آن شرمسار است. و هر چه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که براى رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشرى، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدى (ص) «1» تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیده «علم الاسماء» «2» را از شرّ شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاء اللَّه، معصومین- علیهم صلوات الاولین و الآخرین- بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند- چنان از صحنه خارج نمودند که گویى نقشى براى هدایت ندارد و کار به جایى رسید که نقش قرآن به دست حکومتهاى جائر و آخوندهاى خبیثِ بدتر از طاغوتیان وسیلهاى براى اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالى شد. و مع الأسف به دست دشمنان توطئهگر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشتساز، نقشى جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگى آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلى از صحنه خارج شد، که دیدیم اگر کسى دم از حکومت اسلامى برمىآورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن مىگفت گویى بزرگترین معصیت را مرتکب شده؛ و کلمه «آخوند سیاسى» موازن با آخوند بىدین شده بود و اکنون نیز هست. و اخیراً قدرتهاى شیطانى بزرگ به وسیله حکومتهاى منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامى، که خود را به دروغ به اسلام بستهاند، براى محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانى ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع مىکنند و به اطراف مىفرستند و با این حیله شیطانى قرآن را از صحنه خارج مىکنند. ما همه دیدیم قرآنى را که محمد رضا خان پهلوى طبع کرد و عدهاى را اغفال کرد و بعض آخوندهاى بیخبر از مقاصد اسلامى هم مداح او بودند. و مىبینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروتهاى بىپایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنى مىکند و وهابیت، این مذهب سراپا بىاساس و خرافاتى را ترویج مىکند؛ و مردم و ملتهاى غافل را سوق به سوى ابرقدرتها مىدهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم براى هدم اسلام و قرآن بهرهبردارى مىکند. ما مفتخریم و ملت عزیز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبى است که مىخواهد حقایق قرآنى، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم مىزند، از مقبرهها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودى که بر پاى و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوى فنا و نیستى و بردگى و بندگى طاغوتیان مىکشاند نجات دهد. و ما مفتخریم که پیرو مذهبى هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالى بوده، و امیر المؤمنین على بن ابی طالب، این بنده رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است. ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه «1» که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگى مادى و معنوى و بالاترین کتاب رهایىبخش بشر است و دستورات معنوى و حکومتى آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است. ما مفتخریم که ائمه معصومین، از على بن ابی طالب گرفته تا منجى بشر حضرت مهدى صاحب زمان- علیهم آلاف التحیات و السلام- که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند. ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را «قرآن صاعد» «2» مىخوانند از ائمه معصومین ما است. ما به «مناجات شعبانیه» «1» امامان و «دعاى عرفات» «2» حسین بن على- علیهما السلام- و «صحیفه سجادیه» این زبور آل محمد و «صحیفه فاطمیه» «3» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضیه است از ما است. ما مفتخریم که «باقر العلوم» «4» بالاترین شخصیت تاریخ است و کسى جز خداى تعالى و رسول- صلى اللَّه علیه و آله- و ائمه معصومین- علیهم السلام- مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است. و ما مفتخریم که مذهب ما «جعفرى» است که فقه ما که دریاى بىپایان است، یکى از آثار اوست. و ما مفتخریم به همه ائمه معصومین- علیهم صلوات اللَّه- و متعهد به پیروى آنانیم. ما مفتخریم که ائمه معصومین ما- صلوات اللَّه و سلامه علیهم- در راه تعالى دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکى از ابعاد آن است، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازى حکومتهاى جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که مىخواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگِ سرنوشتساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا مىکنند. ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت، و از محرومیتهایى که توطئه دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى آخوندهاى بىاطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نمودهاند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندى که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درمىآورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب مىلرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرر دیدیم که زنان بزرگوارى زینب گونه- علیها سلام اللَّه- فریاد مىزنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خداى تعالى و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و مىدانند آنچه به دست آوردهاند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا. و ملت ما بلکه ملتهاى اسلامى و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خداى بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانى هستند که از هیچ جنایت و خیانتى براى مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمىکشند و براى رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمىشناسند. و در رأس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتى است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانى «1» است که براى رسیدن به مطامع خود جنایاتى مرتکب مىشود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانه «اسرائیل بزرگ»! «2» آنان را به هر جنایتى مىکشاند. و ملتهاى اسلامى و مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنى «3» این جنایت پیشه دورهگرد، و حسن «4» و حسنى مبارک «5» هم آخور با اسرائیل جنایتکارند و در راه خدمت به امریکا و اسرائیل از هیچ خیانتى به ملتهاى خود رویگردان نیستند. و ما مفتخریم که دشمن ما صدام عفلقى است که دوست و دشمنْ او را به جنایتکارى و نقض حقوق بین المللى و حقوق بشر مىشناسند و همه مىدانند که خیانتکارىِ او به ملت مظلوم عراق و شیخنشینان خلیج، کمتر از خیانت به ملت ایران نباشد. و ما و ملتهاى مظلوم دنیا مفتخریم که رسانههاى گروهى و دستگاههاى تبلیغات جهانى، ما و همه مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتى که ابرقدرتهاى جنایتکار دستور مىدهند متهم مىکنند. کدام افتخار بالاتر و والاتر از اینکه امریکا با همه ادعاهایش و همه سازوبرگهاى جنگىاش و آن همه دولتهاى سرسپردهاش و به دست داشتن ثروتهاى بىپایانِ ملتهاى مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانههاى گروهى، در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- آن چنان وامانده و رسوا شده است که نمىداند به که متوسل شود! و رو به هر کس مىکند جواب رد مىشنود! و این نیست جز به مددهاى غیبى حضرت بارى تعالى- جلَّت عظمتُه- که ملتها را بویژه ملت ایران اسلامى را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهى به نور اسلام هدایت نموده. من اکنون به ملتهاى شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه مىکنم که از این راه مستقیم الهى که نه به شرقِ ملحد و نه به غربِ ستمگرِ کافر وابسته است، بلکه به صراطى که خداوند به آنها نصیب فرموده است محکم و استوار و متعهد و پایدارْ پایبند بوده، و لحظهاى از شکر این نعمت غفلت نکرده و دستهاى ناپاک عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجى و چه عمال داخلى بدتر از خارجى، تزلزلى در نیت پاک و اراده آهنین آنان رخنه نکند؛ و بدانند که هر چه رسانههاى گروهى عالم و قدرتهاى شیطانى غرب و شرق اشتلم مىزنند دلیل بر قدرت الهى آنان است و خداوند بزرگ سزاى آنان را هم در این عالم و هم در عوالم دیگر خواهد داد. «إنَّه ولىُّ النِّعَم و بِیَدِه ملکوتُ کلِّ شىء». و با کمال جِد و عجز از ملتهاى مسلمان مىخواهم که از ائمه اطهار و فرهنگ سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى این بزرگ راهنمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جانفشانى و نثار عزیزان پیروى کنند. از آن جمله دست از فقه سنتى که بیانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتها است، چه احکام اولیه و چه ثانویه «1» که هر دو مکتب فقه اسلامى است، ذرهاى منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمى انحرافى، مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامى و حکومت عدل الهى است. و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگر سیاسى نماز است هر گز غفلت نکنند، که این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالى بر جمهورى اسلامى ایران است. و از آن جمله مراسم عزادارى ائمه اطهار و بویژه سید مظلومان و سرور شهیدان، حضرت ابى عبد اللَّه الحسین- صلوات وافر الهى و انبیا و ملائکة اللَّه و صلحا بر روح بزرگ حماسى او باد- هیچ گاه غفلت نکنند. و بدانند آنچه دستور ائمه- علیهم السلام- براى بزرگداشت این حماسه تاریخى اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است، تمام فریاد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الى الابد. و مىدانید که لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنى امیه- لعنة اللَّه علیهم- با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شدهاند، فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریاد ستمشکن است. و لازم است در نوحهها و اشعار مرثیه و اشعار ثناى از ائمه حق- علیهم سلام اللَّه- به طور کوبنده فجایع و ستمگریهاى ستمگران هر عصر و مصر یادآورى شود؛ و در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا و شوروى و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الهى- لعنة اللَّه و ملائکته و رسله علیهم- است به طور کوبنده یادآورى و لعن و نفرین شود. و همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسى است که حافظ ملّیت مسلمین، بویژه شیعیان ائمه اثنى عشر- علیهم صلوات اللَّه و سلم- است. و آنچه لازم است تذکر دهم آن است که وصیت سیاسى- الهى این جانب اختصاص به ملت عظیم الشأن ایران ندارد، بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مىباشد. از خداوند- عز و جل- عاجزانه خواهانم که لحظهاى ما و ملت ما را به خود واگذار نکند و از عنایات غیبى خود به این فرزندان اسلام و رزمندگان عزیز لحظهاى دریغ نفرماید. روح اللَّه الموسوی الخمینى بسم اللَّه الرحمن الرحیم اهمیت انقلاب شکوهمند اسلامى که دستاورد میلیونها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز، این شهیدان زنده است و مورد امید میلیونها مسلمانان و مستضعفان جهان است، به قدرى است که ارزیابى آن از عهده قلم و بیان والاتر و برتر است. این جانب، روح اللَّه موسوى خمینى که از کرم عظیم خداوند متعال با همه خطایا مأیوس نیستم و زاد راه پر خطرم همان دلبستگى به کرم کریم مطلق است، به عنوان یک نفر طلبه حقیر که همچون دیگر برادران ایمانى امید به این انقلاب و بقاى دستاوردهاى آن و به ثمر رسیدن هر چه بیشتر آن دارم، به عنوان وصیت به نسل حاضر و نسلهاى عزیز آینده مطالبى هر چند تکرارى عرض مىنمایم. و از خداوند بخشاینده مىخواهم که خلوص نیت در این تذکرات عنایت فرماید. 1) ما مىدانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات غیبى الهى پیروز گردید. اگر نبود دست تواناى خداوند امکان نداشت یک جمعیت 36 میلیونى با آن تبلیغات ضد اسلامى و ضد روحانى خصوص در این صد سال اخیر و با آن تفرقه افکنیهاى بیحساب قلمداران و زبان مُزدان در مطبوعات و سخنرانیها و مجالس و محافل ضد اسلامى و ضد ملى به صورت ملیّت، و آن همه شعرها و بذله گوییها، و آن همه مراکز عیاشى و فحشا و قمار و مسکرات و مواد مخدره که همه و همه براى کشیدن نسل جوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالى و ترقى میهن عزیز خود فعالیت نمایند، به فساد و بىتفاوتى در پیشامدهاى خائنانه، که به دست شاه فاسد و پدر بىفرهنگش و دولتها و مجالس فرمایشى که از طرف سفارتخانههاى قدرتمندان بر ملت تحمیل مىشد، و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آموزشى که مقدرات کشور به دست آنان سپرده مىشد، با به کار گرفتن معلمان و استادان غربزده یا شرقزده صد در صد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامى بلکه ملى صحیح، با نام «ملیت» و «ملى گرایى»، «1» گرچه در بین آنان مردانى متعهد و دلسوز بودند، لکن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتى نمىتوانستند انجام دهند و با این همه و دهها مسائل دیگر، از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قدرت تبلیغاتْ به انحراف فکرى کشیدن بسیارى از آنان، ممکن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد و فریاد «اللَّه اکبر» و فداکاریهاى حیرتآور و معجزهآسا تمام قدرتهاى داخل و خارج را کنار زده و خودْ مقدرات کشور را به دست گیرد. بنا بر این شک نباید کرد که انقلاب اسلامى ایران از همه انقلابها جدا است: هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام. و تردید نیست که این یک تحفه الهى و هدیه غیبى بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است. 2) اسلام و حکومت اسلامى پدیده الهى است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین مىکند و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوب خود برساند. و مکتبى است که بر خلاف مکتبهاى غیر توحیدى، در تمام شئون فردى و اجتماعى و مادى و معنوى و فرهنگى و سیاسى و نظامى و اقتصادى دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته، و لو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادى و معنوى نقش دارد فروگذار ننموده است؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است. اینک که به توفیق و تأیید خداوند، جمهورى اسلامى با دست تواناى ملت متعهد پایهریزى شده، و آنچه در این حکومت اسلامى مطرح است اسلام و احکام مترقى آن است، بر ملت عظیم الشأن ایران است که در تحقق محتواى آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند که حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است، که انبیاى عظام از آدم- علیه السلام- تا خاتم النبیین- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- در راه آن کوشش و فداکارى جانفرسا نمودهاند و هیچ مانعى آنان را از این فریضه بزرگ بازنداشته؛ و همچنین پس از آنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام- علیهم صلوات اللَّه- با کوششهاى توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن کوشیدهاند. و امروز بر ملت ایران، خصوصاً، و بر جمیع مسلمانان، عموماً، واجب است این امانت الهى را که در ایران به طور رسمى اعلام شده و در مدتى کوتاه نتایج عظیمى به بار آورده، با تمام توان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقاى آن و رفع موانع و مشکلات آن کوشش نمایند. و امید است که پرتو نور آن بر تمام کشورهاى اسلامى تابیدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در این امر حیاتى نمایند، و دست ابرقدرتهاى عالمخوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمدیدگان جهان کوتاه نمایند. این جانب که نفسهاى آخر عمر را مىکشم به حسب وظیفه، شطرى از آنچه در حفظ و بقاى این ودیعه الهى دخالت دارد و شطرى از موانع و خطرهایى که آن را تهدید مىکنند، براى نسل حاضر و نسلهاى آینده عرض مىکنم و توفیق و تأیید همگان را از درگاه پروردگار عالمیان خواهانم صحیفه امام، ج21، ص: 404 الف- بىتردید رمز بقاى انقلاب اسلامى همان رمز پیروزى است؛ و رمز پیروزى را ملت مىداند و نسلهاى آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلى آن: انگیزه الهى و مقصد عالى حکومت اسلامى؛ و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه براى همان انگیزه و مقصد. این جانب به همه نسلهاى حاضر و آینده وصیت مىکنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت اللَّه برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگرانِ خارج و داخل از کشورتان قطع شود، این انگیزه الهى را که خداوند تعالى در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید؛ و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزى و بقاى آن است، فراموشى هدف و تفرقه و اختلاف است. بىجهت نیست که بوقهاى تبلیغاتى در سراسر جهان و ولیدههاى بومى آنان تمام توان خود را صرف شایعهها و دروغهاى تفرقه افکن نمودهاند و میلیاردها دلار براى آن صرف مىکنند. بىانگیزه نیست سفرهاى دائمى مخالفان جمهورى اسلامى به منطقه. و مع الأسف در بین آنان از سردمداران و حکومتهاى بعض کشورهاى اسلامى، که جز به منافع شخص خود فکر نمىکنند و چشم و گوش بسته تسلیم امریکا هستند دیده مىشود؛ و بعض از روحانىنماها نیز به آنان ملحقند. امروز و در آتیه نیز آنچه براى ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند، خنثى کردن تبلیغات تفرقه افکنِ خانه برانداز است. توصیه این جانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر، آن است که در مقابل این توطئهها عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند. ب- از توطئههاى مهمى که در قرن اخیر، خصوصاً در دهههاى معاصر، و بویژه پس از پیروزى انقلاب آشکارا به چشم مىخورد، تبلیغات دامنهدار با ابعاد مختلف براى مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است. گاهى ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است نمىتواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعى است و با هر نوآورى و مظاهر تمدن مخالف است، و در عصر حاضر نمىشود کشورها از تمدن جهانى و مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهى موذیانه و شیطنتآمیز به گونه طرفدارى از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهى سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایى و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خداى تعالى نزدیک و از دنیا دور مىکند، و حکومت و سیاست و سررشته دارى بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوى است، چه اینها تمام براى تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیاى عظام است! و مع الأسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و متدینان بیخبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتى دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق مىدانستند و شاید بعضى بدانند! و این فاجعه بزرگى است که اسلام مبتلاى به آن بود. گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خود را به بىاطلاعى مىزنند. زیرا اجراى قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیرى از ستمگرى و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردى و اجتماعى و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادى بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایى و جلوگیرى از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزیرات «1» بر میزان عدل براى جلوگیرى از فساد و تباهى یک جامعه، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایى نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگى اجتماعى کهنه شود. این دعوى به مثابه آن است که گفته شود قواعد عقلى و ریاضى در قرن حاضر باید عوض شود و به جاى آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعى باید جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل باید جلوگیرى شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده! و ادعاى آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است- همان سان که محمد رضا پهلوى مخلوع مىگفت که اینان مىخواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند- یک اتهام ابلهانه بیش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهاى پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدى با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علم و صنعت مورد تأکید اسلام و قرآن مجید است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنى است که بعضى روشنفکران حرفهاى مىگویند که آزادى در تمام منکرات و فحشا حتى همجنس بازى و از این قبیل، تمام ادیان آسمانى و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج مىکنند. و اما طایفه دوم که نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا مىدانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله- آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از احکام عبادى اسلام، عبادى- سیاسى است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بار آورده. پیغمبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهاى جهان لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعى. و خلفاى اول اسلامى حکومتهاى وسیع داشتهاند و حکومت على بن ابی طالب- علیه السلام- نیز با همان انگیزه، به طور وسیعتر و گستردهتر از واضحات تاریخ است. و پس از آن بتدریج حکومت به اسم اسلام بوده؛ و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامى به پیروى از اسلام و رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله- بسیارند. این جانب در این وصیتنامه با اشاره مىگذرم، ولى امید آن دارم که نویسندگان و جامعهشناسان و تاریخنویسان، مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند. و آنچه گفته شده و مىشود که انبیا- علیهم السلام- به معنویات کار دارند و حکومت و سررشته دارى دنیایى مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز مىکردند و ما نیز باید چنین کنیم، اشتباه تأسفآورى است که نتایج آن به تباهى کشیدن ملتهاى اسلامى و بازکردن راه براى استعمارگران خونخوار است، زیرا آنچه مردود است حکومتهاى شیطانى و دیکتاتورى و ستمگرى است که براى سلطهجویى و انگیزههاى منحرف و دنیایى که از آن تحذیر نمودهاند؛ جمعآورى ثروت و مال و قدرت طلبى و طاغوت گرایى است و بالاخره دنیایى است که انسان را از حق تعالى غافل کند. و اما حکومت حق براى نفع مستضعفان و جلوگیرى از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعى، همان است که مثل سلیمان بن داود و پیامبر عظیم الشأن اسلام- صلى اللَّه علیه و آله- و اوصیاى بزرگوارش براى آن کوشش مىکردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هوشیار ایران با دید اسلامى این توطئهها را خنثى نمایند. و گویندگان و نویسندگان متعهد به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئهگر را قطع نمایند. ج- و از همین قماش توطئهها و شاید موذیانهتر، شایعههاى وسیع در سطح کشور، و در شهرستانها بیشتر، بر اینکه جمهورى اسلامى هم کارى براى مردم انجام نداد. بیچاره مردم با آن شوق و شعف فداکارى کردند که از رژیم ظالمانه طاغوت رهایى یابند، گرفتار یک رژیم بدتر شدند! مستکبران مستکبرتر و مستضعفان مستضعفتر شدند! زندانها پر از جوانان که امید آتیه کشور است مىباشد و شکنجهها از رژیم سابق بدتر و غیر انسانىتر است! هر روز عدهاى را اعدام مىکنند به اسم اسلام! واى کاش اسم اسلام روى این جمهورى نمىگذاشتند! این زمان از زمان رضا خان و پسرش بدتر است! مردم در رنج و زحمت و گرانى سرسامآور غوطه مىخورند و سردمداران دارند این رژیم را به رژیمى کمونیستى هدایت مىکنند! اموال مردم مصادره مىشود و آزادى در هر چیز از ملت سلب شده! و بسیارى دیگر از این قبیل امور که با نقشه اجرا مىشود. و دلیل آنکه نقشه و توطئه در کار است آنکه هر چند روز یک امر در هر گوشه و کنار و در هر کوى و برزن سر زبانها مىافتد؛ در تاکسیها همین مطلب واحد و در اتوبوسها نیز همین و در اجتماعات چند نفره باز همین صحبت مىشود؛ و یکى که قدرى کهنه شد یکى دیگر معروف مىشود. و مع الأسف بعض روحانیون که از حیلههاى شیطانى بیخبرند با تماس یکى- دو نفر از عوامل توطئه گمان مىکنند مطلب همان است. و اساس مسأله آن است که بسیارى از آنان که این مسائل را مىشنوند و باور مىکنند اطلاع از وضع دنیا و انقلابهاى جهان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتاریهاى عظیم اجتناب ناپذیر آن ندارند- چنانچه اطلاع صحیح از تحولاتى که همه به سود اسلام است ندارند- و چشم بسته و بیخبر امثال این مطالب را شنیده و خود نیز با غفلت یا عمد به آنان پیوستهاند. این جانب توصیه مىکنم که قبل از مطالعه وضعیت کنونى جهان و مقایسه بین انقلاب اسلامى ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایى با وضعیت کشورها و ملتهایى که در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه مىگذشته است، و قبل از توجه به گرفتاریهاى این کشور طاغوتزده از ناحیه رضا خان و بدتر از آن محمد رضا که در طول چپاولگریهایشان براى این دولت به ارث گذاشتهاند، از وابستگیهاى عظیم خانمانسوز، تا اوضاع وزارتخانهها و ادارات و اقتصاد و ارتش و مراکز عیاشى و مغازههاى مسکرات فروشى و ایجاد بىبند و بارى در تمام شئون زندگى و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستانها و دانشگاهها و اوضاع سینماها و عشرتکدهها و وضعیّت جوانها و زنها و وضعیت روحانیون و متدیّنین و آزادیخواهان متعهّد و بانوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگى به پرونده اعدامشدگان و محکومان به حبس و رسیدگى به زندانها و کیفیت عملکرد متصدیان و رسیدگى به مال سرمایه داران و زمینخواران بزرگ و محتکران و گرانفروشان و رسیدگى به دادگستریها و دادگاههاى انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگسترى و قضات و رسیدگى به حال نمایندگان مجلس شوراى اسلامى و اعضاى دولت و استاندارها و سایر مأمورین که در این زمان آمدهاند و مقایسه با زمان سابق و رسیدگى به عملکرد دولت و جهاد سازندگى در روستاهاى محروم از همه مواهب حتى آب آشامیدنى و درمانگاه و مقایسه با طول رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتارى به جنگ تحمیلى و پیامدهاى آن از قبیل آوارگان میلیونى و خانوادههاى شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیونى افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادى و توطئههاى پى در پى امریکا و وابستگان خارج و داخلش (اضافه کنید فقدان مبلّغ آشنا به مسائل به مقدار احتیاج و قاضى شرع) و هرج و مرجهایى که از طرف مخالفان اسلام و منحرفان و حتى دوستان نادان در دست اجرا است و دهها مسائل دیگر، تقاضا این است که قبل از آشنایى به مسائل، به اشکالتراشى و انتقاد کوبنده و فحاشى برنخیزید؛ و به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستمگرى قلدرها و جهل تودهها امروز طفلى تازه پا و ولیدهاى است محفوف به دشمنهاى خارج و داخل، رحم کنید. و شما اشکالتراشان به فکر بنشینید که آیا بهتر نیست به جاى سرکوبى به اصلاح و کمک بکوشید؛ و به جاى طرفدارى از منافقان و ستمگران و سرمایه داران و محتکران بىانصاف از خدا بیخبر، طرفدار مظلومان و ستمدیدگان و محرومان باشید؛ و به جاى گروههاى آشوبگر و تروریستهاى مفسد و طرفدارى غیر مستقیم از آنان، توجهى به ترورشدگان از روحانیون مظلوم تا خدمتگزاران متعهد مظلوم داشته باشید؟ این جانب هیچ گاه نگفته و نمىگویم که امروز در این جمهورى به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل مىشود و اشخاصى از روى جهالت و عقده و بىانضباطى بر خلاف مقررات اسلام عمل نمىکنند؛ لکن عرض مىکنم که قوه مقننه و قضاییه و اجراییه با زحمات جانفرسا کوشش در اسلامى کردن این کشور مىکنند و ملتِ دهها میلیونى نیز طرفدار و مددکار آنان هستند؛ و اگر این اقلیت اشکالتراش و کارشکن به کمک بشتابند، تحقق این آمال آسانتر و سریعتر خواهد بود. و اگر خداى نخواسته اینان به خود نیایند، چون توده میلیونى بیدار شده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است، آمال انسانى- اسلامى به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشمگیر خواهد پوشید و کجروان و اشکالتراشان در مقابل این سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند. من با جرأت مدعى هستم که ملت ایران و توده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیر المؤمنین و حسین بن على- صلوات اللَّه و سلامه علیهما- مىباشند. آن حجاز که در عهد رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله- مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمىکردند و با بهانههایى به جبهه نمىرفتند، که خداوند تعالى در سوره «توبه» با آیاتى آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است. «1» و آن قدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند. «2» و آن اهل عراق و کوفه که با امیر المؤمنین آن قدر بدرفتارى کردند و از اطاعتش سرباززدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سید الشهدا- علیه السلام- آن شد که شد. و آنان که در شهادت دستْ آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز مىبینیم که ملت ایران از قواى مسلح نظامى و انتظامى و سپاه و بسیج تا قواى مردمى از عشایر و داوطلبان و از قواى در جبههها و مردم پشت جبههها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها مىکنند و چه حماسهها مىآفرینند. و مىبینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهاى ارزنده مىکنند. و مىبینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهرههاى حماسهآفرین و گفتار و کردارى مشتاقانه و اطمینانبخش با ما و شما روبه مىشوند. و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتى که نه در محضر مبارک رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- هستند، و نه در محضر امام معصوم- صلوات اللَّه علیه. و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمز موفقیت و پیروزى در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانى تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصرى و در پیشگاه چنین ملتى مىباشیم. و این جانب در اینجا یک وصیت به اشخاصى که به انگیزه مختلف با جمهورى اسلامى مخالفت مىکنند و به جوانان، چه دختران و چه پسرانى که مورد بهرهبردارى منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شدهاند مىنمایم، که بیطرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشینید و تبلیغات آنان که مىخواهند جمهورى اسلامى ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان با تودههاى محروم و گروهها و دولتهایى که از آنان پشتیبانى کرده و مىکنند و گروهها و اشخاصى که در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانى مىکنند و اخلاق و رفتارشان در بین خود و هوادارانشان و تغییر موضعهایشان در پیشامدهاى مختلف را، با دقت و بدون هواى نفس بررسى کنید، و مطالعه کنید حالات آنان که در این جمهورى اسلامى به دست منافقان و منحرفان شهید شدند، و ارزیابى کنید بین آنان و دشمنانشان؛ نوارهاى این شهیدان تا حدى در دست و نوارهاى مخالفان شاید در دست شماها باشد، ببینید کدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان جامعه هستند. برادران! شما این اوراق را قبل از مرگ من نمىخوانید. ممکن است پس از من بخوانید در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان براى کسب مقام و قدرتى با قلبهاى جوان شما بازى کنم. من براى آنکه شما جوانان شایستهاى هستید علاقه دارم که جوانى خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهورى اسلامى صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید. و از خداوند غفور مىخواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوند همین را بخواهید، که او هادى و رحمان است. و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهاى مبتلا به حکومتهاى فاسد و دربند قدرتهاى بزرگ مىکنم؛ اما به ملت عزیز ایران توصیه مىکنم که نعمتى که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسدارى نمایید و در راه آن، که نعمتى عظیم الهى و امانت بزرگ خداوندى است کوشش کنید و از مشکلاتى که در این صراط مستقیم پیش مىآید نهراسید که إن تَنْصروا اللَّه یَنْصُرْکم و یُثَبِّتْ اقدامَکم. «1» و در مشکلات دولت جمهورى اسلامى با جان و دل شریک و در رفع آنها کوشا باشید، و دولت و مجلس را از خود بدانید، و چون محبوبى گرامى از آن نگهدارى کنید. و به مجلس و دولت و دستاندرکاران توصیه مىنمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزارى به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیاى نعم همه هستند و جمهورى اسلامى رهاورد آنان و با فداکاریهاى آنان تحقق پیدا کرد و بقاى آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حکومتهاى طاغوتى را که چپاولگرانى بىفرهنگ و زورگویانى تهى مغز بودند و هستند را همیشه محکوم نمایید، البته با اعمال انسانى که شایسته براى یک حکومت اسلامى است. و اما به ملتهاى اسلامى توصیه مىکنم که از حکومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومتهاى جائر خود را در صورتى که به خواست ملتها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جاى خود بنشانید، که مایه بدبختى مسلمانان، حکومتهاى وابسته به شرق و غرب مىباشند. و اکیداً توصیه مىکنم که به بوقهاى تبلیغاتى مخالفان اسلام و جمهورى اسلامى گوش فرا ندهید که همه کوشش دارند که اسلام را از صحنه بیرون کنند که منافع ابرقدرتها تأمین شود. د- از نقشههاى شیطانىِ قدرتهاى بزرگ استعمار و استثمارگر که سالهاى طولانى در دست اجرا است و در کشور ایران از زمان رضا خان اوج گرفت و در زمان محمد رضا با روشهاى مختلف دنبالهگیرى شد، به انزواکشاندن روحانیت است؛ که در زمان رضا خان با فشار و سرکوبى و خلع لباس و حبس و تبعید و هتک حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمان محمد رضا با نقشه و روشهاى دیگر که یکى از آنها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیان بود، که تبلیغات وسیعى در این زمینه شد؛ و مع الأسف به واسطه بیخبرى هر دو قشر از توطئه شیطانى ابرقدرتها نتیجه چشمگیرى گرفته شد. از یک طرف، از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و رؤساى دانشگاهها از بین غربزدگان یا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقلیت قرار گیرند که قشر مؤثر را که در آتیه حکومت را به دست مىگیرند، از کودکى تا نوجوانى و تا جوانى طورى تربیت کنند که از ادیان مطلقاً، و اسلام بخصوص، و از وابستگان به ادیان خصوصاً روحانیون و مبلغان، متنفر باشند. و اینان را عمال انگلیس در آن زمان، و طرفدار سرمایه داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالى در بعد از آن معرفى مىنمودند. و از طرف دیگر، با تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بىدینى و بىبند و بارى و مخالف با مظاهر اسلام و ادیان متهم مىنمودند. نتیجه آنکه دولتمردانْ مخالف ادیان و اسلام و روحانیون و متدینان باشند؛ و تودههاى مردم که علاقه به دین و روحانى دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و دانشگاهى و روحانى راه را براى چپاولگران آن چنان باز کند که تمام شئون کشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان سرازیر شود، چنانچه دیدید به سر این ملت مظلوم چه آمد، و مىرفت که چه آید. اکنون که به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت- از روحانى و دانشگاهى تا بازارى و کارگر و کشاورز و سایر قشرها- بند اسارت را پاره و سد قدرت ابرقدرتها را شکستند و کشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصیه این جانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامى پیوند دوستى و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشهها و توطئههاى دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادى را دیدند که با گفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند؛ و اگر تأثیر نکرد از او روگردان شوند و او را به انزوا کشانند و نگذارند توطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانى مىتوان گرفت. و مخصوصاً اگر در اساتید کسى پیدا شد که مىخواهد انحراف ایجاد کند، او را ارشاد و اگر نشد، از خود و کلاس خود طرد کنند. و این توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلین علوم دینى است. و توطئهها در دانشگاهها از عمق ویژهاى برخوردار است و هر قشر محترم که مغز متفکر جامعه هستند باید مواظب توطئهها باشند. ه- از جمله نقشهها که مع الأسف تأثیر بزرگى در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادى به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهاى استعمارزده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طورى که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگى به یکى از دو قطب را از فرائض غیر قابل اجتناب معرفى نمودند! و قصه این امر غمانگیز، طولانى و ضربههایى که از آن خورده و اکنون نیز مىخوریم کشنده و کوبنده است. و غمانگیزتر اینکه آنان ملتهاى ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایى مصرفى بار آوردند و به قدرى ما را از پیشرفتهاى خود و قدرتهاى شیطانىشان ترساندهاند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکارى نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهاى خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچى و تهى مغزى مصنوعى موجب شده که در هیچ امرى به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیم، نویسندگان و گویندگان غرب و شرقزده بىفرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومى ما را سرکوب و مأیوس نموده و مىنمایند و رسوم و آداب اجنبى را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحى و ثناجویى آنها را به خورد ملتها داده و مىدهند. فى المثل، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتارى چند واژه فرنگى باشد، بدون توجه به محتواى آن با اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسنده آن را دانشمند و روشنفکر به حساب مىآورند. و از گهواره تا قبر به هر چه بنگریم اگر با واژه غربى و شرقى اسم گذارى شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگى محسوب، و اگر واژههاى بومى خودى به کار رود مطرود و کهنه و واپسزده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربى داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودى دارند سر به زیر و عقب افتادهاند. خیابانها، کوچهها، مغازهها، شرکتها، داروخانهها، کتابخانهها، پارچهها، و دیگر متاعها، هر چند در داخل تهیه شده باید نام خارجى داشته باشد تا مردم از آن راضى و به آن اقبال کنند. فرنگى مآبى از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگى موجب افتخار و سربلندى و تمدن و پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودى، کهنهپرستى و عقب افتادگى است. در هر مرض و کسالتى و لو جزئى و قابل علاج در داخل، باید به خارج رفت و دکترها و اطباى دانشمند خود را محکوم و مأیوس کرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریکا و مسکو افتخارى پر ارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه کهنهپرستى و عقبماندگى است. بىاعتنایى به آنچه مربوط به مذهب و معنویات است از نشانههاى روشنفکرى و تمدن، و در مقابل، تعهد به این امور نشانه عقبماندگى و کهنهپرستى است. این جانب نمىگویم ما خود همه چیز داریم؛ معلوم است ما را در طول تاریخِ نه چندان دور خصوصاً، و در سدههاى اخیر از هر پیشرفتى محروم کردهاند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوى خصوصاً، و مراکز تبلیغاتى علیه دستاوردهاى خودى و نیز خودْ کوچک دیدنها و یا ناچیز دیدنها، ما را از هر فعالیتى براى پیشرفت محروم کرد. وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان خصوصاً طبقه جوان، به اقسام اجناس وارداتى از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازیهاى کودکانه و به مسابقه کشاندن خانوادهها و مصرفى بار آوردن هر چه بیشتر، که خود داستانهاى غمانگیز دارد، و سرگرم کردن و به تباهى کشاندن جوانها که عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراکز فحشا و عشرتکدهها، و دهها از این مصائب حساب شده، براى عقب نگهداشتن کشورهاست. من وصیت دلسوزانه و خادمانه مىکنم به ملت عزیز که اکنون که تا حدود بسیار چشمگیرى از بسیارى از این دامها نجات یافته و نسل محروم حاضر به فعالیت و ابتکار برخاسته و دیدیم که بسیارى از کارخانهها و وسایل پیشرفته مثل هواپیماها و دیگر چیزها که گمان نمىرفت متخصصینِ ایران قادر به راه انداختن کارخانهها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوى غرب یا شرق دراز کرده بودیم که متخصصین آنان اینها را به راه اندازند، در اثر محاصره اقتصادى و جنگ تحمیلى، خود جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتهاى ارزانتر عرضه کرده و رفع احتیاج نمودند و ثابت کردند که اگر بخواهیم مىتوانیم. باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسههاى شیطانى شما را به سوى این چپاولگران بین المللى نکشند؛ و با اراده مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید. و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروى کم ندارد و اگر خودىِ خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در دراز مدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد. و آنچه انسانهاى شبیه به اینان به آن رسیدهاند شما هم خواهید رسید به شرط اتکال به خداوند تعالى و اتکا به نفس، و قطع وابستگى به دیگران و تحمل سختیها براى رسیدن به زندگى شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب. و بر دولتها و دستاندرکاران است چه در نسل حاضر و چه در نسلهاى آینده که از متخصصین خود قدردانى کنند و آنان را با کمکهاى مادى و معنوى تشویق به کار نمایند و از ورود کالاهاى مصرفساز و خانه برانداز جلوگیرى نمایند و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند. و از جوانان، دختران و پسران، مىخواهم که استقلال و آزادى و ارزشهاى انسانى را، و لو با تحمل زحمت و رنج، فداى تجملات و عشرتها و بىبند و باریها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بىوطن به شما عرضه مىشود نکنند؛ که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهى شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگى کشیدنتان و مصرفى نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمىکنند؛ و مىخواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقب مانده، و به اصطلاح آنان «نیمه وحشى» نگه دارند. و- از توطئههاى بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر دادهام، به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاهها است که مقدرات کشورها در دست محصولات آنها است. روش آنان با روحانیون و مدارس علوم اسلامى فرق دارد با روشى که در دانشگاهها و دبیرستانها دارند. نقشه آنان برداشتن روحانیون از سر راه و منزوى کردن آنان است؛ یا با سرکوبى و خشونت و هتاکى که در زمان رضا خان عمل شد ولى نتیجه معکوس گرفته شد؛ یا با تبلیغات و تهمتها و نقشههاى شیطانى براى جدا کردن قشر تحصیلکرده و به اصطلاح روشنفکر که این هم در زمان رضا خان عمل مىشد و در ردیف فشار و سرکوبى بود؛ و در زمان محمد رضا ادامه یافت بدون خشونت ولى موذیانه. و اما در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهاى خودى منحرف کنند و به سوى شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هر چه مىخواهند انجام دهند. اینان کشور را به غارتزدگى و غربزدگى بکشانند و قشر روحانى با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر جلوگیرى نباشد. و این بهترین راه است براى عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهاى تحت سلطه، زیرا براى ابرقدرتها بىزحمت و بىخرج و در جوامع ملى بىسر و صدا، هر چه هست به جیب آنان مىریزد. پس اکنون که دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازى است، بر همه ما لازم است با متصدیان کمک کنیم و براى همیشه نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده شود؛ و هر جا انحرافى به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن کوشیم. و این امر حیاتى باید در مرحله اول با دست پر توان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که نجات دانشگاه از انحراف، نجات کشور و ملت است. و این جانب به همه نوجوانان و جوانان در مرحله اول، و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحله دوم، و به دولتمردان و روشنفکران دلسوز براى کشور در مرحله بعد وصیت مىکنم که در این امر مهم که کشورتان را از آسیب نگه مىدارد، با جان و دل کوشش کنید و دانشگاهها را به نسل بعد بسپرید. و به همه نسلهاى مسلسل توصیه مىکنم که براى نجات خود و کشور عزیز و اسلامِ آدمساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرقزدگى حفظ و پاسدارى کنید و با این عمل انسانى- اسلامى خود دست قدرتهاى بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید. خدایتان پشتیبان و نگهدار باد. ز- از مهمات امور، تعهد وکلاى مجلس شوراى اسلامى است. ما دیدیم که اسلام و کشور ایران چه صدمات بسیار غمانگیزى از مجلس شوراى غیر صالح و منحرف، از بعد از مشروطه تا عصر رژیم جنایتکار پهلوى و از هر زمان بدتر و خطرناکتر در این رژیم تحمیلى فاسد خورد؛ و چه مصیبتها و خسارتهاى جانفرسا از این جنایتکاران بىارزش و نوکرمآب به کشور و ملت وارد شد. در این پنجاه سال یک اکثریت قلابى منحرف در مقابل یک اقلیت مظلوم موجب شد که هر چه انگلستان و شوروى و اخیراً امریکا خواستند، با دست همین منحرفانِ از خدا بیخبر انجام دهند و کشور را به تباهى و نیستى کشانند. از بعد از مشروطه، هیچ گاه تقریباً به مواد مهم قانون اساسى عمل نشد- قبل از رضا خان با تصدى غربزدگان و مشتى خان و زمینخواران؛ و در زمان رژیم پهلوى به دست آن رژیم سفاک و وابستگان و حلقه به گوشان آن. اکنون که با عنایت پروردگار و همت ملت عظیم الشأن سرنوشت کشور به دست مردم افتاد و وکلا از خود مردم و با انتخاب خودشان، بدون دخالت دولت و خانهاى ولایات به مجلس شوراى اسلامى راه یافتند، و امید است که با تعهد آنان به اسلام و مصالح کشور جلوگیرى از هر انحراف بشود. وصیت این جانب به ملت در حال و آتیه آن است که با اراده مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر دوره از انتخابات وکلاى داراى تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى که غالباً بین متوسطین جامعه و محرومین مىباشند و غیر منحرف از صراط مستقیم- به سوى غرب یا شرق- و بدون گرایش به مکتبهاى انحرافى و اشخاص تحصیلکرده و مطلع بر مسائل روز و سیاستهاى اسلامى، به مجلس بفرستند. و به جامعه محترم روحانیت خصوصاً مراجع معظم، وصیت مىکنم که خود را از مسائل جامعه خصوصاً مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلاى مجلس، کنار نکشند و بىتفاوت نباشند. همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید که دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب، روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنجها بنیان گذاشتند از صحنه خارج کردند و روحانیون نیز بازى سیاست بازان را خورده و دخالت در امور کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غربزدگان سپردند؛ و به سر مشروطیت و قانون اساسى و کشور و اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانى دارد. اکنون که بحمد اللَّه تعالى موانع رفع گردیده و فضاى آزاد براى دخالت همه طبقات پیش آمده است، هیچ عذرى باقى نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنى، مسامحه در امر مسلمین است. هر کس به مقدار توانش و حیطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و میهن باشد؛ و با جدیت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر و غرب یا شرقزدگان و منحرفان از مکتب بزرگ اسلام جلوگیرى نمایند، و بدانند که مخالفین اسلام و کشورهاى اسلامى که همان ابرقدرتان چپاولگر بین المللى هستند، با تدریج و ظرافت در کشور ما و کشورهاى اسلامى دیگر رخنه، و با دست افراد خودِ ملتها، کشورها را به دام استثمار مىکشانند. باید با هوشیارى مراقب باشید و با احساس اولین قدمِ نفوذى به مقابله برخیزید و به آنان مهلت ندهید. خدایتان یار و نگهدار باشد. و از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى در این عصر و عصرهاى آینده مىخواهم که اگر خداى نخواسته عناصر منحرفى با دسیسه و بازى سیاسى وکالت خود را به مردم تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد کنند و نگذارند حتى یک عنصر خرابکار وابسته به مجلس راه یابد. و به اقلیتهاى مذهبى رسمى وصیت مىکنم که از دورههاى رژیم پهلوى عبرت بگیرند و وکلاى خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهورى اسلامى و غیر وابسته به قدرتهاى جهانخوار و بدون گرایش به مکتبهاى الحادى و انحرافى و التقاطى انتخاب نمایند. و از همه نمایندگان خواستارم که با کمال حسن نیت و برادرى با هم مجلسان خود رفتار، و همه کوشا باشند که قوانین خداى نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احکام آسمانى آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نایل آیید. و از شوراى محترم نگهبان مىخواهم و توصیه مىکنم، چه در نسل حاضر و چه در نسلهاى آینده، که با کمال دقت و قدرت وظایف اسلامى و ملى خود را ایفا و تحت تأثیر هیچ قدرتى واقع نشوند و از قوانین مخالف با شرع مطهر و قانون اساسى بدون هیچ ملاحظه جلوگیرى نمایند و با ملاحظه ضرورات کشور که گاهى با احکام ثانویه و گاهى به ولایت فقیه باید اجرا شود توجه نمایند. و وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات، چه انتخاب رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس شوراى اسلامى و چه انتخاب خبرگان براى تعیین شوراى رهبرى یا رهبر، در صحنه باشند و اشخاصى که انتخاب مىکنند روى ضوابطى باشد که اعتبار مىشود مثلًا در انتخاب خبرگان براى تعیین شوراى رهبرى یا رهبر، توجه کنند که اگر مسامحه نمایند و خبرگان را روى موازین شرعیه و قانون انتخاب نکنند، چه بسا که خساراتى به اسلام و کشور وارد شود که جبرانپذیر نباشد. و در این صورت همه در پیشگاه خداوند متعال مسئول مىباشند. از این قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علماى بزرگ تا طبقه بازارى و کشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام مىباشند؛ چه در نسل حاضر و چه در نسلهاى آتیه؛ و چه بسا که در بعض مقاطع، عدم حضور و مسامحه، گناهى باشد که در رأس گناهان کبیره است. پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد، و الّا کار از دست همه خارج خواهد شد. و این حقیقتى است که بعد از مشروطه لمس نمودهاید و نمودهایم. چه هیچ علاجى بالاتر و والاتر از آن نیست که ملت در سرتاسر کشور در کارهایى که محول به اوست بر طبق ضوابط اسلامى و قانون اساسى انجام دهد؛ و در تعیین رئیس جمهور و وکلاى مجلس با طبقه تحصیلکرده متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجارى امور و غیر وابسته به کشورهاى قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى مشورت کرده، و با علما و روحانیون با تقوا و متعهد به جمهورى اسلامى نیز مشورت نموده؛ و توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلاى مجلس از طبقهاى باشند؛ که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخى محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمىتوانند بفهمند. و باید بدانیم که اگر رئیس جمهور و نمایندگان مجلس، شایسته و متعهد به اسلام و دلسوز براى کشور و ملت باشند، بسیارى از مشکلات پیش نمىآید؛ و مشکلاتى اگر باشد رفع مىشود. و همین معنى در انتخاب خبرگان براى تعیین شوراى رهبرى یا رهبر با ویژگى خاص باید در نظر گرفته شود؛ که اگر خبرگان که با انتخاب ملت تعیین مىشوند از روى کمال دقت و با مشورت با مراجع عظام هر عصر و علماى بزرگ سرتاسر کشور و متدینین و دانشمندان متعهد، به مجلس خبرگان بروند، بسیارى از مهمات و مشکلات به واسطه تعیین شایسته ترین و متعهدترین شخصیتها براى رهبرى یا شوراى رهبرى پیش نخواهد آمد، یا با شایستگى رفع خواهد شد. و با نظر به اصل یکصد و نهم و یکصد و دهم قانون اساسى، وظیفه سنگین ملت در تعیین خبرگان و نمایندگان در تعیین رهبر یا شوراى رهبرى روشن خواهد شد، که اندک مسامحه در انتخاب، چه آسیبى به اسلام و کشور و جمهورى اسلامى وارد خواهد کرد که احتمال آن، که در سطح بالاى از اهمیت است براى آنان تکلیف الهى ایجاد مىکند. و وصیت این جانب به رهبر و شوراى رهبرى در این عصر که عصر تهاجم ابرقدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهورى اسلامى و در حقیقت به اسلام است در پوشش جمهورى اسلامى و در عصرهاى آینده، آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى و محرومان و مستضعفان بنمایند؛ و گمان ننمایند که رهبرى فى نفسه براى آنان تحفهاى است و مقام والایى، بلکه وظیفه سنگین و خطرناکى است که لغزش در آن اگر خداى نخواسته با هواى نفس باشد، ننگ ابدى در این دنیا و آتش غضب خداى قهار در جهان دیگر در پى دارد. از خداوند منان هادى با تضرع و ابتهال مىخواهم که ما و شما را از این امتحان خطرناک با روى سفید در حضرت خود بپذیرد و نجات دهد و این خطر قدرى خفیفتر براى رؤساى جمهور حال و آینده و دولتها و دستاندرکاران، به حسب درجات در مسئولیتها نیز هست که باید خداى متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارک او بدانند. خداوند متعال راهگشاى آنان باشد. ح- از مهمات امور مسأله قضاوت است که سر و کار آن با جان و مال و ناموس مردم است. وصیت این جانب به رهبر و شوراى رهبرى آن است که در تعیین عالیترین مقام قضایى که در عهده دارند، کوشش کنند که اشخاص متعهد سابقهدار و صاحبنظر در امور شرعى و اسلامى و در سیاست را نصب نمایند. و از شورای عالى قضایى مىخواهم امر قضاوت را که در رژیم سابق به وضع أسفناک و غمانگیزى درآمده بود با جدیت سر و سامان دهند؛ و دست کسانى که با جان و مال مردم بازى مىکنند و آنچه نزد آنان مطرح نیست عدالت اسلامى است از این کرسى پر اهمیت کوتاه کنند، و با پشتکار و جدیت بتدریج دادگسترى را متحول نمایند؛ و قضات داراى شرایطى که، ان شاء اللَّه با جدیت حوزههاى علمیه مخصوصاً حوزه مبارکه علمیه قم تربیت و تعلیم مىشوند و معرفى مىگردند، به جاى قضاتى که شرایط مقرره اسلامى را ندارند نصب گردند، که ان شاء اللَّه تعالى بزودى قضاوت اسلامى در سراسر کشور جریان پیدا کند. و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آینده وصیت مىکنم که با در نظر گرفتن احادیثى که از معصومین- صلوات اللَّه علیهم- در اهمیت قضا و خطر عظیمى که قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه درباره قضاوت به غیر حق وارد شده است، این امر خطیر را تصدى نمایند و نگذارند این مقام به غیر اهلش سپرده شود. و کسانى که اهل هستند از تصدى این امر سرباز نزنند و به اشخاص غیر اهل میدان ندهند؛ و بدانند که همان طور که خطر این مقامْ بزرگ است اجر و فضل و ثواب آن نیز بزرگ است. و مىدانند که تصدى قضا براى اهلش واجب کفایى است. ط- وصیت این جانب به حوزههاى مقدسه علمیه آن است که کراراً عرض نمودهام که در این زمان که مخالفین اسلام و جمهورى اسلامى کمر به براندازى اسلام بستهاند و از هر راه ممکن براى این مقصد شیطانى کوشش مىنمایند، و یکى از راههاى با اهمیت براى مقصد شوم آنان و خطرناک براى اسلام و حوزههاى اسلامى نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزههاى علمیه است، که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزهها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافى است و خطر بسیار عظیم آن در دراز مدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهى بر علوم اسلامى و جا زدن خود را در بین تودهها و قشرهاى مردم پاکدل و علاقهمند نمودن آنان را به خویش و ضربه مهلک زدن به حوزههاى اسلامى و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب مىباشد. و مىدانیم که قدرتهاى بزرگ چپاولگر در میان جامعهها افرادى به صورتهاى مختلف از ملیگراها و روشنفکران مصنوعى و روحانى نمایان که اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسانترند ذخیره دارند که گاهى سى- چهل سال با مشى اسلامى و مقدس مآبى یا «پانایرانیسم» و وطنپرستى و حیلههاى دیگر، با صبر و بردبارى در میان ملتها زیست مىکنند و در موقع مناسب مأموریت خود را انجام مىدهند. و ملت عزیز ما در این مدت کوتاه پس از پیروزى انقلاب نمونههایى از قبیل «مجاهد خلق» و «فدایى خلق» «1» و «تودهاى» ها «2» و دیگر عناوین دیدهاند، و لازم است همه با هوشیارى این قسم توطئه را خنثى نمایند و از همه لازمتر حوزههاى علمیه است که تنظیم و تصفیه آن با مدرسین محترم و افاضل سابقهدار است با تأیید مراجع وقت. و شاید تز «نظم در بىنظمى» است از القائات شوم همین نقشهریزان و توطئه گران باشد. در هر صورت وصیت این جانب آن است که در همه اعصار خصوصاً در عصر حاضر که نقشهها و توطئهها سرعت و قوّت گرفته است، قیام براى نظام دادن به حوزهها لازم و ضرورى است؛ که علما و مدرسین و افاضل عظیم الشأن صرف وقت نموده و با برنامه دقیق صحیح حوزهها را و خصوصاً حوزه علمیه قم و سایر حوزههاى بزرگ و با اهمیت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند. و لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درسهایى که مربوط به فقاهت است و حوزههاى فقهى و اصولى از طریقه مشایخ معظم که تنها راه براى حفظ فقه اسلامى است منحرف شوند، و کوشش نمایند که هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیقها افزوده شود؛ و فقه سنتى که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است، محفوظ بماند و تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد. و البته در رشتههاى دیگر علوم به مناسبت احتیاجات کشور و اسلام برنامههایى تهیه خواهد شد و رجالى در آن رشته تربیت باید شود. و از بالاترین و والاترین حوزههایى که لازم است به طور همگانى مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد، علوم معنوى اسلامى است، از قبیل علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الى اللَّه- رزقنا اللَّه و إیاکم- که جهاد اکبر مىباشد. ى- از امورى که اصلاح و تصفیه و مراقبت از آن لازم است قوه اجراییه است. گاهى ممکن است که قوانین مترقى و مفید به حال جامعه از مجلس بگذرد و شوراى نگهبان آن را تنفیذ کند و وزیر مسئول هم ابلاغ نماید، لکن به دست مجریان غیر صالح که افتاد آن را مسخ کنند و بر خلاف مقررات یا با کاغذبازیها یا پیچ و خمها که به آن عادت کردهاند یا عمداً براى نگران نمودن مردم عمل کنند، که بتدریج و مسامحه غائله ایجاد مىکند. وصیت این جانب به وزراى مسئول در عصر حاضر و در عصرهاى دیگر آن است که علاوه بر آنکه شماها و کارمندان وزارتخانهها بودجهاى که از آن ارتزاق مىکنید مال ملت، و باید همه خدمتگزار ملت و خصوصاً مستضعفان باشید، و ایجاد زحمت براى مردم و مخالف وظیفه عمل کردن حرام و خداى نخواسته گاهى موجب غضب الهى مىشود، همه شما به پشتیبانى ملت احتیاج دارید. با پشتیبانى مردم خصوصاً طبقات محروم بود که پیروزى حاصل شد و دست ستمشاهى از کشور و ذخائر آن کوتاه گردید. و اگر روزى از پشتیبانى آنان محروم شوید، شماها کنار گذاشته مىشوید و همچون رژیم شاهنشاهى ستمکار به جاى شما ستمپیشگان پستها را اشغال مىنمایند. بنا بر این حقیقت ملموس، باید کوشش در جلب نظر ملت بنمایید و از رفتار غیر اسلامى- انسانى احتراز نمایید. و در همین انگیزه به وزراى کشور در طول تاریخ آینده توصیه مىکنم که در انتخاب استاندارها دقت کنند اشخاص لایق، متدین، متعهد، عاقل و سازگار با مردم انتخاب نمایند، تا آرامش در کشور هر چه بیشتر حکمفرما باشد. و باید دانست که گرچه تمام وزیران وزارتخانهها مسئولیت در اسلامى کردن و تنظیم امور محل مسئولیت خود دارند لکن بعضى از آنها ویژگى خاص دارند؛ مثل وزارت خارجه که مسئولیت سفارتخانهها را در خارج از کشور دارند. این جانب از ابتداى پیروزى به وزراى خارجه راجع به طاغوتزدگى سفارتخانهها و تحول آنها به سفارتخانههاى مناسب با جمهورى اسلامى توصیههایى نمودم، لکن بعض آنان یا نخواستند یا نتوانستند عمل مثبتى انجام دهند. و اکنون که سه سال از پیروزى مىگذرد اگر چه وزیر خارجه کنونى اقدام به این امر نموده است و امید است با پشتکار و صرف وقت این امر مهم انجام گیرد. و وصیت من به وزراى خارجه در این زمان و زمانهاى بعد آن است که مسئولیت شما بسیار زیاد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و سفارتخانهها؛ و چه در سیاست خارجىِ حفظ استقلال و منافع کشور و روابط حسنه با دولتهایى که قصد دخالت در امور کشور ما را ندارند. و از هر امرى که شائبه وابستگى با همه ابعادى که دارد به طور قاطع احتراز نمایید. و باید بدانید که وابستگى در بعض امور هر چند ممکن است ظاهر فریبندهاى داشته باشد یا منفعت و فایدهاى در حال داشته باشد، لکن در نتیجه، ریشه کشور را به تباهى خواهد کشید. و کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط با کشورهاى اسلامى و در بیدار کردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد کنید که خداوند با شماست. و وصیت من به ملتهاى کشورهاى اسلامى است که انتظار نداشته باشید که از خارج کسى به شما در رسیدن به هدف که آن اسلام و پیاده کردن احکام اسلام است کمک کند؛ خود باید به این امر حیاتى که آزادى و استقلال را تحقق مىبخشد قیام کنید. و علماى اعلام و خطباى محترم کشورهاى اسلامى دولتها را دعوت کنند که از وابستگى به قدرتهاى بزرگ خارجى خود را رها کنند و با ملت خود تفاهم کنند؛ در این صورت پیروزى را در آغوش خواهند کشید. و نیز ملتها را دعوت به وحدت کنند؛ و از نژادپرستى که مخالف دستور اسلام است بپرهیزند؛ و با برادران ایمانى خود در هر کشورى و با هر نژادى که هستند دست برادرى دهند که اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده. و اگر این برادرى ایمانى با همت دولتها و ملتها و با تأیید خداوند متعال روزى تحقق یابد، خواهید دید که بزرگترین قدرت جهان را مسلمین تشکیل مىدهند. به امید روزى که با خواست پروردگار عالم این برادرى و برابرى حاصل شود. و وصیت این جانب به وزارت ارشاد در همه اعصار خصوصاً عصر حاضر که ویژگى خاصى دارد، آن است که براى تبلیغ حق مقابل باطل و ارائه چهره حقیقى جمهورى اسلامى کوشش کنند. ما اکنون، در این زمان که دست ابرقدرتها را از کشور خود کوتاه کردیم، مورد تهاجم تبلیغاتى تمام رسانههاى گروهى وابسته به قدرتهاى بزرگ هستیم. چه دروغها و تهمتها که گویندگان و نویسندگان وابسته به ابرقدرتها به این جمهورى اسلامى نوپا نزده و نمىزنند. مع الأسف اکثر دولتهاى منطقه اسلامى که به حکم اسلام باید دست اخوت به ما دهند، به عداوت با ما و اسلام برخاستهاند و همه در خدمت جهانخواران از هر طرف به ما هجوم آوردهاند. و قدرت تبلیغاتى ما بسیار ضعیف و ناتوان است و مىدانید که امروز جهان روى تبلیغات مىچرخد. و با کمال تأسف، نویسندگان به اصطلاح روشنفکر که به سوى یکى از دو قطب گرایش دارند، به جاى آنکه در فکر استقلال و آزادى کشور و ملت خود باشند، خودخواهیها و فرصت طلبیها و انحصارجوییها به آنان مجال نمىدهد که لحظهاى تفکر نمایند و مصالح کشور و ملت خود را در نظر بگیرند، و مقایسه بین آزادى و استقلال را در این جمهورى با رژیم ستمگر سابق نمایند و زندگى شرافتمندانه ارزنده را توأم با بعض آنچه را که از دست دادهاند، که رفاه و عیشزدگى است، با آنچه از رژیم ستمشاهى دریافت مىکردند توأم با وابستگى و نوکرمآبى و ثناجویى و مداحى از جرثومههاى فساد و معادن ظلم و فحشا بسنجند؛ و از تهمتها و نارواها به این جمهورى تازه تولد یافته دست بکشند و با ملت و دولت در صف واحد بر ضد طاغوتیان و ستمپیشگان زبانها و قلمها را به کار بگیرند. و مسئله تبلیغ تنها به عهده وزارت ارشاد نیست بلکه وظیفه همه دانشمندان و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان است. باید وزارت خارجه کوشش کند تا سفارتخانهها نشریات تبلیغى داشته باشند و چهره نورانى اسلام را براى جهانیان روشن نمایند؛ که اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کجفهمیهاى دوستان خودنمایى نماید، اسلام جهانگیر خواهد شد و پرچم پر افتخار آن در همه جا به اهتزاز خواهد آمد. چه مصیبت بار و غمانگیز است که مسلمانان متاعى دارند که از صدر عالم تا نهایت آن نظیر ندارد، نتوانستهاند این گوهر گرانبها را که هر انسانى به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه کنند؛ بلکه خود نیز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهى از آن فرارىاند! ک- از امور بسیار با اهمیت و سرنوشتساز مسئله مراکز تعلیم و تربیت از کودکستانها تا دانشگاهها است که به واسطه اهمیت فوق العادهاش تکرار نموده و با اشاره مىگذرم. باید ملت غارت شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربه مهلک زده است قسمت عمدهاش از دانشگاهها بوده است. اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیتِ دیگر با برنامههاى اسلامى و ملى در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند، هر گز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امریکا و شوروى فرو نمىرفت و هر گز قراردادهاى خانه خراب کن بر ملت محروم غارتزده تحمیل نمىشد و هر گز پاى مستشاران خارجى به ایران باز نمىشد و هر گز ذخائر ایران و طلاى سیاه این ملت رنجدیده در جیب قدرتهاى شیطانى ریخته نمىشد و هر گز دودمان پهلوى و وابستههاى به آن اموال ملت را نمىتوانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پارکها و ویلاها بر روى اجساد مظلومان بنا کنند و بانکهاى خارج را از دسترنج این مظلومان پر کنند و صرف عیاشى و هرزگى خود و بستگان خود نمایند. اگر مجلس و دولت و قوه قضاییه و سایر ارگانها از دانشگاههاى اسلامى و ملى سرچشمه مىگرفت ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانه برانداز نبود. و اگر شخصیتهاى پاکدامن با گرایش اسلامى و ملى به معناى صحیحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام مىکند، از دانشگاهها به مراکز قواى سهگانه راه مىیافت، امروز ما غیر امروز، و میهن ما غیر این میهن، و محرومان ما از قید محرومیت رها، و بساط ظلم و ستمشاهى و مراکز فحشا و اعتیاد و عشرتکدهها که هر یک براى تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافى بود، در هم پیچیده و این ارث کشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود. و دانشگاهها اگر اسلامى- انسانى- ملى بود، مىتوانست صدها و هزارها مدرس به جامعه تحویل دهد؛ لکن چه غمانگیز و اسفبار است که دانشگاهها و دبیرستانها به دست کسانى اداره مىشد و عزیزان ما به دست کسانى تعلیم و تربیت مىدیدند که جز اقلیت مظلوم محرومى همه از غربزدگان و شرقزدگان با برنامه و نقشه دیکته شده در دانشگاهها کرسى داشتند؛ و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به کرسیهاى قانونگذارى و حکومت و قضاوت تکیه مىکردند، و بر وفق دستور آنان، یعنى رژیم ستمگر پهلوى عمل مىکردند. اکنون بحمد اللَّه تعالى دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده. و بر ملت و دولت جمهورى اسلامى است در همه اعصار، که نگذارند عناصر فاسد داراى مکتبهاى انحرافى یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیرى نمایند تا مشکلى پیش نیاید و اختیار از دست نرود. و وصیت این جانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادى خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد. ل- قواى مسلح، از ارتش و سپاه و ژاندارمرى و شهربانى تا کمیتهها و بسیج و عشایر ویژگى خاص دارند. اینان که بازوان قوى و قدرتمند جمهورى اسلامى مىباشند و نگهبان سرحدات و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران امنیت و آرامشبخشان به ملت مىباشند، مىبایست مورد توجه خاص ملت و دولت و مجلس باشند. و لازم است توجه داشته باشند که در دنیا آنچه که مورد بهرهبردارى براى قدرتهاى بزرگ و سیاستهاى مخرب، بیشتر از هر چیز و هر گروهى است، قواى مسلح است. قواى مسلح است که با بازیهاى سیاسى، کودتاها و تغییر حکومتها و رژیمها به دست آنان واقع مىشود؛ و سودجویان دغل بعض سران آنان را مىخرند و با دست آنان و توطئههاى فرماندهان بازىخورده کشورها را به دست مىگیرند، و ملتهاى مظلوم را تحت سلطه قرار داده و استقلال و آزادى را از کشورها سلب مىکنند. و اگر فرماندهان پاکدامن متصدى امر باشند، هر گز براى دشمنان کشورها امکان کودتا یا اشغال یک کشور پیش نمىآید و یا اگر احیاناً پیش آید، به دست فرماندهان متعهد شکسته و ناکام خواهد ماند. و در ایران نیز که این معجزه عصر به دست ملت انجام گرفت، قواى مسلح متعهد و فرماندهان پاک و میهندوست سهم بسزایى داشتند. و امروز که جنگ لعنتى و تحمیلى صدام تکریتى به امر و کمک امریکا و سایر قدرتها پس از نزدیک به دو سال با شکست سیاسى و نظامى ارتش متجاوز بعث و پشتیبانان قدرتمند و وابستگان به آنان روبه است، باز قواى مسلح نظامى و انتظامى و سپاهى و مردمى با پشتیبانى بیدریغ ملت در جبههها و پشت جبههها این افتخار بزرگ را آفریدند و ایران را سرافراز نمودند؛ و نیز شرارتها و توطئههاى داخلى را که به دست عروسکهاى وابسته به غرب و شرق براى براندازى جمهورى اسلامى بسیج شده بودند با دست تواناى جوانان کمیتهها و پاسداران بسیج و شهربانى و با کمک ملت غیرتمند درهم شکسته شد. و همین جوانان فداکار عزیزند که شبها بیدارند تا خانوادهها با آرامش استراحت کنند. خدایشان یار و مددکار باد. پس وصیت برادرانه من در این قدمهاى آخرین عمر بر قواى مسلح به طور عموم، آن است که اى عزیزان که به اسلام عشق مىورزید و با عشق لقاء اللَّه به فداکارى در جبههها و در سطح کشور به کار ارزشمند خود ادامه مىدهید، بیدار باشید و هوشیار که بازیگران سیاسى و سیاستمداران حرفهاى غرب و شرقزده و دستهاى مرموز جنایتکاران پشت پرده لبه تیز سلاح خیانت و جنایتکارشان از هر سو و بیشتر از هر گروه متوجه به شما عزیزان است؛ و مىخواهند از شما عزیزان که با جانفشانى خود انقلاب را پیروز نمودید و اسلام را زنده کردید بهرهگیرى کرده و جمهورى اسلامى را براندازند؛ و شما را با اسم اسلام و خدمت به میهن و ملت از اسلام و ملت جدا کرده به دامن یکى از دو قطب جهانخوار بیندازند؛ و بر زحمات و فداکاریهاى شما با حیلههاى سیاسى و ظاهرهاى به صورت اسلامى و ملى خط بطلان بکشند. وصیت اکید من به قواى مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامى در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قواى مسلح مطلقاً، چه نظامى و انتظامى و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهى وارد نشده و خود را از بازیهاى سیاسى دور نگه دارند. در این صورت مىتوانند قدرت نظامى خود را حفظ و از اختلافات درون گروهى مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شوراى دفاع و مجلس شوراى اسلامى وظیفه شرعى و میهنى آنان است که اگر قواى مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، بر خلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملى انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که- بىاشکال به تباهى کشیده مىشوند- و یا در بازیهاى سیاسى وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شوراى رهبرى است که با قاطعیت از این امر جلوگیرى نماید تا کشور از آسیب در امان باشد. و من به همه نیروهاى مسلح در این پایان زندگى خاکى، وصیت مشفقانه مىکنم که از اسلام که یگانه مکتب استقلال و آزادیخواهى است و خداوند متعال همه را با نور هدایت آن به مقام والاى انسانى دعوت مىکند، چنانچه امروز وفادارید در وفادارى استقامت کنید که شما را و کشور و ملت شما را از ننگ وابستگیها و پیوستگیها به قدرتهایى که همه شما را جز براى بردگى خویش نمىخواهند و کشور و ملت عزیزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگین ستمپذیرى نگه مىدارند نجات مىدهد. و زندگى انسانى شرافتمندانه را و لو با مشکلات بر زندگانى ننگین بردگى اجانب و لو با رفاه حیوانى ترجیح دهید؛ و بدانید ما دام که در احتیاجات صنایع پیشرفته، دست خود را پیش دیگران دراز کنید و به دریوزگى عمر را بگذرانید قدرت ابتکار و پیشرفت در اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد. و به خوبى و عینیت دیدید که در این مدت کوتاه پس از تحریم اقتصادى همانها که از ساختن هر چیز خود را عاجز مىدیدند و از راه انداختن کارخانهها آنان را مأیوس مىنمودند، افکار خود را به کار بستند و بسیارى از احتیاجات ارتش و کارخانهها را خود رفع نمودند. و این جنگ و تحریم اقتصادى و اخراج کارشناسان خارجى، تحفهاى الهى بود که ما از آن غافل بودیم. اکنون اگر دولت و ارتش کالاهاى جهانخواران را خود تحریم کنند و به کوشش و سعى در راه ابتکار بیفزایند، امید است که کشور خودکفا شود و از دریوزگى از دشمن نجات یابد. و هم در اینجا باید بیفزایم که احتیاج ما پس از این همه عقبماندگى مصنوعى به صنعتهاى بزرگ کشورهاى خارجى حقیقتى است انکارناپذیر. و این به آن معنى نیست که ما باید در علوم پیشرفته به یکى از دو قطب وابسته شویم. دولت و ارتش باید کوشش کنند که دانشجویان متعهد را در کشورهایى که صنایع بزرگ پیشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نیستند بفرستند؛ و از فرستادن به امریکا و شوروى و کشورهاى دیگر که در مسیر این دو قطب هستند احتراز کنند، مگر ان شاء اللَّه روزى برسد که این دو قدرت به اشتباه خود پىبرند و در مسیر انسانیت و انساندوستى و احترام به حقوق دیگران واقع شوند؛ یا ان شاء اللَّه مستضعفان جهان و ملتهاى بیدار و مسلمانان متعهد، آنان را به جاى خود نشانند. به امید چنین روزى. م- رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهاى مؤثر تباهى و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در این صد سال اخیر بویژه نیمه دوم آن، چه نقشههاى بزرگى از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد و از آنها براى درست کردن بازار کالاها خصوصاً تجملى و تزئینى از هر قماش، از تقلید در ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنى و پوشیدنى و در فرم آنها استفاده کردند، به طورى که افتخار بزرگِ فرنگى مآب بودن در تمام شئون زندگى از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بویژه در خانمهاى مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و کیفیت حرف زدن و
پی نوشت : زمان: تاریخ نگارش 26 بهمن 1361/ 1 جمادى الاول 1403 تاریخ بازبینى و اصلاح 19 آذر 1366 تاریخ قرائت 15 خرداد 1368 مکان: تهران، جماران موضوع: وصیتنامه سیاسى- الهى (پیام جاودانه امام خمینى به معاصرین و نسلهاى بعد از خویش) مخاطب: ملت ایران، مسلمانان و مردم جهان و نسلهاى آینده
|
|
۰
۰
۹۴/۰۳/۳۰